کد مطلب:161311 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

آیا دشمنان بخاطر محیط و وراثت از عاقبت نیک محروم شدند
آیا در مورد ابوسفیان، معاویه، یزید، عمرسعد، ابن زیاد، شمر و خولی و دیگر جنایتكاران و خیانت كاران چه در حادثه ی كربلا و چه در غیر آن، می توان گفت كه چون از پدران و مادران شقی و فاسدالاخلاق برخوردار بوده اند، پس عاقبت خیر و خوشی نداشتند؟ اگر قائل به مسأله ی امتحان و اختیار انسان شویم، امثال این حدیث كه «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» [1] یعنی: خوشبخت كسی است كه در شكم مادرش خوشبخت باشد و بدبخت كسی است كه در شكم مادرش بدبخت باشد؛ چه توجیهی خواهد داشت؟

پاسخ:

روانشناسان و جامعه شناسان، عوامل شكل گیری شخصیت انسان را دو دسته كرده اند: عوامل وراثتی و عوامل محیطی. مثلا با مشاهده ی امام حسین علیه السلام، امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام، ملاحظه می كنیم كه تمامی این بزرگواران، افرادی شایسته و با فضیلت بوده اند؛ چون هم ارث و هم محیط كه در شكل گیری


شخصیت آنان مؤثر است، سالم و بدور از شرك و كفر بوده است. و یا گروهی بنی امیه و امثال آنها، كه چون محیطی ناسالم و پدر و مادری فاسدالاخلاق و فاسد العقیده داشته اند، پس به انسانهای منفور تبدیل شده اند. لكن این پاسخی كه در خصوص شكل گیری شخصیت انسان داده اند، كلی است. ایرادش آن است كه در بسیاری از موارد هم، چنین نیست. ممكن است در میان فرزندان پیامبر و ائمه علیهم السلام افراد نابابی وجود داشته باشند. فرزند نوح پیامبر علیه السلام یكی از معروفترین مصادیق آن است. همچنین جعفر كذاب، كه فرزند امام حسن عسكری علیه السلام و برادر حضرت مهدی (عج) بود. و نیز آسیه، همسر فرعونی كه می گفت من خدا هستم. زنی كه در قرآن بدان اشاره شده و برای مؤمنان، الگو و نمونه معرفی می شود. در واقعه ی كربلا نیز از اینگونه موارد بسیار داریم. حر بن یزید ریاحی كه اولین كسی بود كه راه را بر امام بست و كار را به دستور عمرسعد، بر امام سخت گرفت و سپاه اسلام را در سرزمین بی آب و علف - كربلا - نگه داشت. اما در نهایت توبه كرد و جزء شهدای كربلا شد و از جمله افرادی بود كه امام حسین علیه السلام شخصا به بالین او آمدند و او را آزاده ی دنیا و سعادتمند در آخرت خواندند. [2] . زهیر بن قین نیز از جمله كسانی بود كه به طرفداری عثمان مشهور بود. در بین راه، زهیر با امام برخورد كرد و انسانی كه عمری را در مسیر دیگر پیموده بود، طی چند لحظه گفتگو، جزو یاران امام و از اسوه های شهدای كربلا شد. بنابراین تأثیرگذاری عوامل ارثی و محیطی كلیت ندارد.

شاید گفته شود كه عوامل شخصیتی این بزرگواران ناشی از تأثیر كلام امام حسین علیه السلام بوده است؛ اما با مشاهده ی موارد دیگر، متوجه می شویم كه اینگونه نیست؛ مثلا حضرت با عبیدالله بن حر جعفی نیز ملاقات كرد و از او درخواست كمك نمود، ولی او فقط گفت اسبم را در اختیار شما می گذارم! [3] بنابراین نمی توان شخصیت انسان را بر اساس عوامل ارثی و محیطی پیش بینی كرد. بلكه عوامل دیگری نیز در شكل گیری شخصیت انسان


دخالت دارند.

از سویی دیگر، اگر ما تأثیر وراثت و محیط را كامل بدانیم، باید به نوعی جبرگرایی قائل شویم. همانگونه كه در سؤال مطرح شده، حدیثی نیز بر این امر دلالت دارد. پس انسان، هر كار خوب یا بدی كه انجام می دهد، به محیط یا پدر و مادرش نسبت داده می شود؛ در حالیكه این نظریه جبرگرایانه، با آنچه در قرآن در خصوص اختیار و امر به سعی و كوشش در سعادتمند شدن دنیا و آخرت آمده، منافات دارد. نه تنها قرآن، بلكه در تمامی كتب آسمانی از اختیار انسان سخن رفته است. چرا كه در موارد بسیاری از انذار و بشارت سخن به میان آمده است. یا آمده است: مبادا كفر بورزید؛ مبادا ظلم كنید؛ مبادا به خدا شرك بورزید؛ و یا می فرماید: با پیشوایان كفر مقاتله كنید؛ كسانی كه به عهد و پیمان خود پایبند نیستند، هر كجا یافتید، بكشید. اگر خوبی انسانها در اثر عوامل محیطی و ارثی بوده است، چرا از سوی خداوند، این اندازه تشویق می شوند و كافران معاند و ستمگر مورد سرزنش قرار می گیرند؟ [4] .

اما در خصوص روایتی كه در سؤال ذكر شد، نكاتی را مختصرا متذكر می شویم. اصل این حدیث كه: «السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه»، روایتی است مفصل، از امام محمد باقر علیه السلام، كه چگونگی پیدایش انسان را بیان می كند.

آن حضرت می فرمایند: بعد از گذشت چهار ماه، از زمانی كه بین زن و شوهر مقاربت صورت گرفت، یعنی درست در آغاز زندگانی كودك و دمیدن روح در او، خداوند متعال به دو ملك دستور می دهد كه یكی در داخل رحم، و دیگری در خارج از آن، تمام مقدرات بچه، اعم از روزی، زندگی، مرگ، تندرستی، بیماری و... را بنویسند. آن دو ملك عرض می كنند: از كجا بنویسیم؟ خداوند می فرماید: به پیشانی مادر نگاه كنید و از آنجا بنویسید. در آخر روایت آمده است: «و یخفظان لله البدآء فی جمیع ذلك» [5] . یعنی این دو ملك، در تمام این امور، حق بداء و تغییر و تبدل را برای خداوند محفوظ


می دارند. [6] سپس، امام باقر علیه السلام از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می كنند: «السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه» [7] ؛ به این معنا كه تمام امور، اعم از خیر و شر و سعادت و شقاوت، در شكم مادر مقدر می شود. البته به شرط بداء برای خداوند متعال. بنابراین سعادت و شقاوت در شكم مادر ضرورت نمی آورد، بلكه فقط امكان بوده و قابل بداء و تغییرپذیر است و سرنوشتی كه آن دو ملك نوشته اند، اقتضای طبع است و ممكن است تغییر پیدا كند. بنابراین اختیار را از انسان سلب نمی كند.



[1] بحارالأنوار، ج 5، ص 9 و 157.

[2] بحارالأنوار، ج 45، ص 14.

[3] مقتل الحسين مقرم، ص 189.

[4] با اندكي تغيير، برگرفته از در پرتو آذرخش.

[5] اصول كافي ج 6، ص 13. بحارالأنوار، ج 60، ص 344.

[6] 1 - «بداء»، يعني:

أ - ظاهر شدن نظر جديدي در انسان، به جهت عدم آگاهي به مصالح واقعي و پشيماني از گذشته؛ مانند: صرف نظر كردن از عملي كه قرار بوده انجام دهد و اكنون به اين نتيجه رسيده كه نبايد انجام دهد. كه البته ظهور رأي، خصوصا رأي مخالف رأي قبلي، درباره ي خدا صحيح نيست.

ب - شي ء پنهاني است كه اكنون آشكار شده و آيه شريفه «و بدالهم من الله ما لم يكونوا يحتسبون» (زمر /47) نيز همين را مي رساند. يا اينكه بگوييم به معناي ظهور شي ء بعد از عدمش است؛ مانند ظهور مرگ پس از حيات يا حيات بعد از مرگ.

بنابراين بداء، به دو معناي تبديل رأي و ظهور شي ء است.

بداء در مورد خداوند، به معناي ظهور در علم فعلي خداوند است؛ نه علم ذاتي. و اينكه براي خدا چيزي ظاهر شود، صحيح نيست؛ زيرا در او چيزي پنهان نبوده تا ظاهر شود؛ بلكه مردم اينگونه اند. پس ظهور از طرف خداست، براي مردم؛ نه از طرف خدا، براي خدا.

امكان تغيير به اذن و خواست خدا در مقدرات، امري ثابت است كه امضاي سرنوشت ها در شبهاي قدر، مانع آن نيست؛ لذا همه چيز بدست خدا بوده و هر چه بخواهد انجام مي دهد.

نكته ي ديگر آنكه بداء در تقديرات است، نه در قضاء الهي؛ زيرا قضاء وقوع شي ء است كه وقتي واقع شد، برنمي گردد.

پيرامون بداء و معاني و اقسام آن ر. ك: بداية المعارف، ج 1، ص 190 به بعد.

[7] بحارالأنوار، ج 5، ص 9 و ص 157.